دل نوشته

من دلتنگ هستم اما تو بی خبر از من

دل نوشته

من دلتنگ هستم اما تو بی خبر از من

تحمل کن

تحمل کن عزیز دل شکسته
تحمل کن به پای شمع خاموش
تحمل کن کنار گریه من
به یاد دلخوشی های فراموش
جهان کوچک من از تو زیباست
هنوز از عطر لبخند تو سرمست
واسه تکرار اسم ساده تو ست
صدایی از منه عاشق اگر هست 

 

منو نسپار به فصل رفته عشق
نذار کم شم من از آینده تو
به من فرصت بده گم شم دوباره
توی آغوشه بخشاینده تو
به من فرصت بده برگردم از من  

به تو برگردمو یار تو باشم
به من فرصت بده باز از سر نو
دچار تو گرفتار تو باشم 

 

 نذار از رفتنت ویرون شه جانم
نذار از خود به خاکستر بریزم
کنار من که وا میپاشم از هم
تحمل کن، تحمل کن عزیزم
به من فرصت بده رنگین کمون شم
از آغوش تو تا معراج پرواز
حدیث تازه عشق توام من
به پایانم نبر از نو بیآغاز 

 

منو نسپار به فصل رفته عشق
نذار کم شم من از آینده تو
به من فرصت بده گم شم دوباره
توی آغوشه بخشاینده تو
به من فرصت بده برگردم از من  

به تو برگردمو یار تو باشم
به من فرصت بده باز از سر نو 
 

این هم واسه اونی که همه ی دنیامه اگه سر زدی بدون خیلی دلم تنگه و خیلی هم بهت نیاز دارم

خانگی

سرخی من از تو ای آتشفشان

ای غزل رنگین کمان ماندگار

لحظه هایم را ببر تا پشت خواب

ای تو تکرار من ای آیینه دار

با تو باید سایه را پیدا کنم

در تو باید گم شوم دیوانه وار

تشنه باید بود و از دریا گذشت

با توام ای حسرت هر شوره زار

ای تو جادوی شب میلاد عشق

سبز سبزم کن درآغوش بهار

ناز من چیزی بگو حرفی بزن

ای تو تعریف من و تعریف یار

ای قدیمی مثل یک آهنگ دور

مثل لالایی پر ازخواب دیار

با تو باید سایه را پیدا کنم

در تو باید گم شوم دیوانه وار

تشنه باید بود واز دریا گذشت

با توام ای حسرت هر شوره زار

با توام ای حسرت هر شوره زار

جوشش عشق مرا در خود ببین

ای دو چشمت انفجار چشمه سار

با توام ای خوب خوب خوب من

خسته ام از انتظار و انتظار

ای زلال خانگی بر من ببار

خسته ام از انتظارو انتظار

هزار و یک شب

اگر چه جــایِ دل دریای خــون در سینه دارم ولی در عشق تـــو دریائی از دل کـــم میــارم
اگر چه روبــــروئی مثــــل آئینــــه بـــا مــــن ولی چشمهام بَسَم نیست بـــرای سیـر دیـــدن
نه یک دل نه هــــزار دل همه دل های عالـــم همه دل ها رو میــخوام که عاشق تـــو باشم
توئی عاشق تر از عشق تـــوئی شعر مجسـم تو بــاغ قصه از تـــو سحر گل کـــرده شبنـــم
تو چشمهات خوابِ مخمل شرابِ نابِ شیــراز هـــزار میخونـــه آغاز هـــزار و یــکشب راز

میخوام تو رو ببینم نه یک بار نه صد بـــار به تعـــداد نفســـهام
برای دیدن تو نه یک چشم نه صد چشم همه چشمها رو میخوام

تــــو رو باید مثل گـــل نوازش کرد و بوئیـــد باهر چی چشم تو دنیاست فقط باید تو رو دید
تــــو رو باید مثل مـــاه رو قله ها نگاه کـــرد باهر چی لب تو دنیاست تو رو باید صدا کرد
 

میخوام تو رو ببینم نه یک بار نه صد بـــار به تعـــداد نفســـهام
برای دیدن تو نه یک چشم نه صد چشم همه چشمها رو میخوام  

  

اردلان سرفراز

تقدیم به اونی که همه دنیامه امیدوارم هرجایی هست و هرکاری میکنه خوش باشه به ما که سر نمیزنه ولی من به خیالش هم راضی هستم

دوباره ها

دوباره ماهی سرخ
دوباره آبی آب 

دوباره عیدی من
غزلای ترد ناب
دوباره دستای تو
سفره ی هفت سین من

وقت تحویل بهار
ساعت عاشق شدن

ما باید دوباره بچگی کنیم
سبزیی بهار و زندگی کنیم

ساز پر ناز تو کو
نت به نت از ما بگو

از ترانه چکه کن
در بهار شستشو

قصه ی دوباره ها
سکه ی به نام ما

دوباره شهزاده یی عاشق مرد گدا
ما باید دوباره بچگی کنیم
سبزیی بهار و زندگی کنیم


دوباره لمس علف
عطر زاییدن گل

دوباره رنگین کمون
روی تنهایی پل

دوباره قایم موشک
سر چاراه شلوغ

دوباره عید دیدنی
از غزلهای فروغ

ما باید دوباره بچگی کنیم
سبزیی بهار و زندگی کنیم


دوباره مادربزرگ
رخت نو سوزن زده
تخم مرغه رنگی هم از قفس دراومده

  

دوباره مادربزرگ
رخت نو سوزن زده
تخم مرغه رنگی هم از قفس دراومده
از قفس دراومده

دوباره

با سلام خدمت تمامی دوستان عزیز اول از همه سال نو رو به یکان یکانتون تبریک میگم به دلیل برخی مشکلات نتونستم حدودا یک ماهی در خدمتتون باشم ولی باز هم برگشتم وهمیتطور امیدوارم سال خوبی رو پشت سر گذاشته بااشید و سال بهتری رو هم پشت سر بزارید