وای که لحظات دلتنگی چه زیبا و چه سخته
زیباست که واسش با صدای بلند ترانه های عاشقونه بخونی
سخت به خاطر بغضی که وقت خوندن اشکات رو وادار به خودنمایی میکنه
کمی با من مدارا کن کمی با من مدارا کن
که خود را با تو بشناسم من گم را تو پیدا کن
تو را از شب جدا کردم تو را از قصه آوردم
نمی شد با تو بد باشم نمی شد از تو برگردم
نه از برگم نه از جنگل نه از باران نه از شبنم
نه آن تعمیدی رودم نه آن مریم ترین مریم
منم همسقف دیروزی که عطر خانگی دارد
که دستان تو را باید به شام سفره بسپارد
کمی به من مدارا کن کمی با من مدارا کن
صبوری کن تحمل کن من گم را تو پیدا کن
اگر سختم اگر دشوار اگر سیل مصیبت وار
اگر تلخم اگر بیمار منم از عشق تو بسیار
منم هم خون و هم گریه که بغضش را به دریا داد
که از اوج پریدن ها بر این ویرانه ها افتاد
کمی به من مدارا کن کمی با من مدارا کن
صبوری کن تحمل کن من گم را تو پیدا کن
به قلم شهیار قنبری
خیال زیبای تو برای من
یک رنگی از من برای تو
رویای شبانه از تو برای من
یک صدا , عاشقانه برای تو
صداقت این دل تنها برای تو
شرافت گریه در شب ها برای تو
یک اشیان پر مهر و پر وفا
و این دل بی ریا برای تو
خیال زیبای تو برای من
یک رنگی از من برای تو
رویای شبانه از تو برای من
یک صدا , عاشقانه برای تو
این همه دلتنگی برای من
رسوایی عشق , چه ننگین برای من
ذره ای ارامش پس از این همه سال
با گوشه چشمی از تو برای من
خیال زیبای تو برای من
یک رنگی از من برای تو
رویای شبانه از تو برای من
یک صدا , عاشقانه برای تو
امروز یا فردا
روز یا شب
افتاب یا مهتاب
تاریک یا روشن
روشن یا تاریک
پر نور یا کم نور
خواب یا بیدار
حقیقت یا رویا
عشق یا تنفر
دنج یا شلوغ
کم یا زیاد
کوچیک یا بزرگ
خوب یا بد
زشت یا زیبا
شاد یا غمگین
گریون یا خندون
سکوت یا صدا
زمزمه یا فریاد
کویر یا جنگل
بالا یا پایین
رنگین یا بی رنگ
مهربون یا بی رحم
اشک یا لبخند
وقتی تو نباشی چه فرقی میکنه واسه من که عاشقتم
دیگه مهم نیستن این چیزها
روز و شبم یکی میشه
پر میشم از پوچ بودن
رها میشم تو یک قفس
تو نباشی هیچ چیز اهمییت نداره
دوست دارم