ابرا گریه میکنن داره بارون میزنه
من اینو خوب میدونم که وقت رفتنه
من باید بگذرم از تو تو باید رد بشی از من
مثل شرشر بارون میریزیم اشک وقت رفتن
دیگه هیچ پلی نمونده میون قلب تو و من
لبامون سردن و کم نور با صدات طلسمو بشکن
تو دلم یه حس تازست واسه خاطر جداییمون
نمیرسه به اسمون دیگه صدای هم صداییمون
داره بارون میزنه چیکه چیکه نم نم و نم نم
با صدای پای پاییز میشکنه قلبم
به قلم خودم
تقدیم به تمام هستیم
ســـــــــــلام
وبلاگ جالب و زیبایی دارید
متن بسیار زیبایی نوشته اید
خوشحال میشم که به وبلاگ من هم سری بزنید
*** قدرت تفکر مثبت ***
اگه مایل به تبادل لینک هستید لطفا برام پیام بذارید
به امید موفقیت روز افزون شما در این زمینه
منتظرتون هستم
[گل]
با سلام و تشکر از محبت شما
ضمنا؛ روی تبلیغات هم کلیک کردم...
....
شعرت خیلی به دلم نشست....
مرسی....
اگه خواستی لینکم کن....
مهدی جون شعر قشنگیه اگه رو وزنش یه خورده بیشتر کار کنی قشنگتر هم میشه مثلا کافیه تو بیت :
ابرا گریه میکنن داره بارون میزنه
من اینو خوب میدونم که وقت رفتنه
به جای < وقت > واژه ی < زمون > رو بذاریم وزنش کاملا درست و رقصان میشه :
ابرا گریه میکنن داره بارون میزنه
من اینو خوب میدونم که زمون رفتنه
موفق باشی !
من دیگه چی میتونم بگم
سعی میکنم نکته هایی که گوشزد میشه رو روشون دقت کنم توی کارهای بعدی
البته اینو بزاری ژای کم تجربگی و اینکه دایره واژگانم هنوز زیاد گسترده نیست