این دل ما را با نگاهی ملتهب کن
خاکسترم را با نگاهی شعله ور کن
با یک نگاهت خون به پا کن
خنجر چشمت را تو از قلبم جدا کن
کمی با من مدارا کن
کمی حیلت رها کن
کمی سبزی بر انداز
کمی سرخی به پا کن
کمی هم خیره سر شو
کمی هم در به در شو
کمی هم باش با ما
کمی هم با ثمر شو
به قلم خودم تقدیم به تمام نا تمام من
سلام و سپاس از دعوت شما
کمی...
کمی دوست بدار اما همیشه.
سلام دوست عزیز ممنون از شعرزیبات
علاقه مندی و عاشق شدن اصلاٌ ایرادی نداره. فقط سعی کن شناختت کامل باشه. یه کاری کن اگه وقتی سن و سالی ازت گذشت خواستی یه نگاهی به عقبت بندازی هیچ وقت حسرت نخوری. به سن هم توجه نکن.
بازهم به من سر بزن من این وبلاگو تازه ساختم.
یه چیز جالب اینکه منم وقتی به سن تو بودم کار تورو میکردم. وبلاگ مشترکو این حرفا.
امید وارم دوستیمون ادامه داشته باشه
پویا
مرسی از این که سر زدی
راستش نمیدونم چی بگم
من که دیگه عقلم به جایی قد نمیده
یعنی قدرت تفکر رو ازم گرفته این عشق
سلام...وبت جالبه...
یعنی یه جورایی متفاوته[گل]
اگه به منم سری بزنی خوشحالم میکنی!!!
شاید دوستای خوبی واسه هم بشیم...نه؟[چشمک]
باعث افتخاره که بتونم با کسی مثل شما دوست باشم
سلام خیلی ناز بود
شما لطف داری مریم جان
پول کلم و هویج ها را پرداخت/
کم کم کلمه قافیه هایش را باخت/
جوشید دلش میان سیر و سرکه/
با شعر نمی شود که ترشی انداخت/
-------------------
موفق باشید/
با این خلاقیتی که شاعر به خرج داده مشخص میشه که با شعر میشه همه کاری کرد
حتی پنچر گیری
و یا نصب ویندوز
سلام
ممنون از این که سر زدید.گویا طبع شعر هم دارید.خوشحال شدم با شما آشنا شدم. و خوشحال تر میشم بیشتر آشنا بشم.
سری به کودکیم زدم...
حتما بیا
ابن چرت وپرت ها رو از کجا میدزدی///لااقل شعر مردم رو می دزدی کامل بنویس تکه تکه اش نکن
حجر یعنی سنگ هجر یعنی دوری
خوب اشتباه چاپی گاهی پیش میاد
اما تو چرا اسرار داری که من شعرا رو از کسی دیگه کپی میکنم
سلام...دیدی چه زود دوباره بهت سر زدم؟
می خواستم بگم:
آپم زود بیا منتظرم...
سلام
مرسی که به کلبه ی من سر زدی . آره درسته سیستم نظر دهی غیر فعاله . متاسفم اگه سختت شد اینجوری پیغام بذاری . آی دی من همون ایمیلمه . خوشحال شدم شعراتو خوندم . امیدوارم موفق باشی . اگه دوست داشتی به اون یکی وبلاگم هم که لینک مترسک هست سر بزن . البته اون هم نظر دهی نداره اما باهات در ارتباطم .
شعر پست قبلی رو تقدیم کردی به کسی که شکست و رفت
اون کسی که می شکنه دل یه عاشق رو ارزش نداره واسش شعر بگی . داغ دلم تازه شد و حالم که گرفته بود از قبل بدتر شد . هر وقت خواستم چیزی ازش بنویسم اشک شد و اومد پایین به کلمه ها نرسیدم .
مریم خانوم این جوری دربارش نگو
اون یه فرشته بود و هنوزم هست ولی ...
من هنوزم منتظر یه اشارش هستم تا خودمو فداش کنم
شعرای خیلی زیبایی تو وبلاگتونه
نوشته هات خیلی قشنگه. خیلی
اگه واقعا دوسش داری سعی کردی دوباره دلش رو بدست بیاری یا همین طور دست رو دست میزاری؟
سلام مجدد
ببخشید که در مورد اون اینجوری گفتم . آخه لجم گرفته بود ...
اصلا ولش کن . خلاصه ببخشید .
خواهش میکنم
عیبی نداره
شعرِ خاکسترِ من کلمه به کلمه ی ( من ) بود
مرسی که سر زدی .
خوشحال شدم که شما هم توی این مورد شبیه من هستید
سلام دوست دقیق شب زنده دار.
وبلاگت خیلی جالبه .
امیدوارم که عشقت همیشه کنارت بمونه.
ممنوون که بهم سر زدی و نظر دادی...
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که ترا هست با خدای
کاخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
این طور که معلومه از هرچیزی یه کمی لازمه.....بنده خدا خسته میشه خب!
راستش من پست خودم رو خوندم
نظر تو رو هم خوندم
ولی متوجه نشدم شما با چی و کی هستید؟
یه کمی خون به پا کنه ...یه کمی مدارا....یه کمی............
خب انتظار زیادیه دیگه
خوب بله
ابته با یک نیم نگاه هم میشه خون به پا کرد
قصه ی ما اینجوری شروع میشه که ما همگی توی خونه خوابیم نصفه شبی یکی در می زنه از بین جمع من میرم در و باز می کنم می بینم ا محمود خودمونه، آقای احمدی نژاد پشت در، مطالبی بهش گفتم که تو قالب شعر براتون میگم.
سلام علیکم آقا محمود، خوبی؟
نصفه شبی در و چرا می کوبی؟
.................................................
ادامه در وب
منتظر حضرتون هستم
شاد باشید و سربلند
حق یارتان
چه شعر قشنگی نوشته بودی اوهوم
حالا چرا ارماگدون.
زیرا به این دلیل که همینجوری
این بر میگرده به دوران جوونیم
اون موقع عشق یه چیزی بودم که این ارماگدون رو از اونجا برداشت کردم
به هر حال شما به بزرگواری خودتون ببخشید
سلام
خواهش می کنم . مرسی که پیغام گذاشتی .
چرا دیر به دیر آپ می کنی ؟ من اگه تقریبا هر روز ننویسم
انگار یه چیزی کم دارم . دیدی که هر روز بیشتر از یه پست هم می ذارم . به هر حال منتظر شعرات هستم .
یه مطلب به نام عشق بازی تو مترسک گذاشتم که خودم
دوستش دارم خیلی . اگه خوندیش بگو نظرتو بهم . مرسی
شاد باشی .
راستش یه مدته که خیلی اپم نمیاد یعنی اپدیتم نمیشه
شعر جدید دارم ولی نمیدونم چرا اشتیاقی نیست واسه نوشتنش
شاید به این دلیله که دیگه اونی که شعرام رو بهش تقدیم میکنم دیگه احساس میکنم به من محل نمیزاره و بهم فکر نمیکنه و نمیخونه شعرام رو
سلام .
ببخش که دیر اومدم . کلی امتحان داشتم .
من یاهو مسنجرم داغون شده . . . واسه همین نتونستم یاهات تماس بگیرم .
اگه هر کمکی از من برمیاد بیا فعلا تو وبلاگم بگو . خوشحال میشم کمکی کنم . به محض اینکه مسنجرم درست شد باهات تماس میگیرم .
تو می تونی یه شاعر خیلی خیلی بزرگ بشی .
همیشه عاشق باش حتی اگه توجهی ندیدی
.
.
.
موفق باشید.یاحق
خون چو می جوشد منش از شعر رنگی می زنم.
گفته بودی درد دل کن گاه با هم صحبتی
کو رفیقی راز داری! کو دل پرطاقتی؟
شمع وقتی داستانم را شنید آتش گرفت
شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتی ...
شعری که سروده بودید خیلی زیبا بود.
ممنون که بهم سر زدید!
برقرار باشید.
من شعر رو زیاد دوست ندارم
ترانه بیشتر بهم میاد تا شعر
به دل نوشته های منم سر بزن
دوست دارین تو قبرتون چی بزارن؟؟؟
سلام...هی...خوبی ؟؟؟
خبری از ما نمیگیری ؟
کجایی دوست قدیمی!!!!! آپم بیا...
نوشته گهربارتون رو خوندم .. دیگه به من سر نزن برادر . ممنون میشم . چون تا وقتی که توهین کنی هیچ نطری ازت بازتاب نخواهد یافت.
من توهین نکردم حقیقت رو گفتم
سلام !!
خوبه که شعر میگی ولی باید بیشتر مطالعه کنی و بیشتر بنویسی تا شعرت قویتر از چیزی که هست بشه !! بی تعارف میگم که شعرهات در حال حاضر خیلی ضعیفه !!!
دربارهی عشق و عاشقی هم به نظرم بهترین چیز برای پسرهای هم سن تو ( باید حدود ۱۸ سالت باشه !! ) اینه اصلا جدیش نگیرن !!
اول این که خیلی تشکر دارم بابت نظرت دوست عزیز
من خودمم هم همین نظر رو درباره ترانه هام دارم ( تارنه رو بیشتر دوست دارم ) با اینکه تک تکشون رو دوست دارم ولی هنوز اول راه هستم و از نظر وزن به خصوص خیلی مشکل دارند
ولی نمیدونم چطور بعضیا نظرات اغراق امیزی میدن
و گاهی هم بعضی ها خیلی کم لطفی میکنند ( منضور از بعضی ها فقط یک نفره ( ان حضرت ) )
سلام دوست شاعر! ممنون از اینکه برای وب من اینقدر وقت گذاشتی. قبلا یک دوست شاعر داشتم ولی به یک سبک دیگه و کلمه شعر و شاعر برایم تجدید خاطره کرد ممنون. امیدوارم موفق باشی.