تو این چند مدتی که اینجام نتونستم با تو حرف بزنم
حتی نتونستم یه بار اون روی ماهت رو ببینم
یه بار هم نشد که با نگاهم بفهمونم بهت که دوست دارم
نشد که او چشای براقت رو ببینم
نشد
خیلی خسته هستم
به زور بین پلکام خط فاصله رو جا کردم
اما
دلم نمیخواد بخوابم
هواش گرفتس
از تو دوره
دلتنگتم
بدون که خیلی دوست دارم
حتی تصور این که تو با کسی دیگه جز من ازدواج کنی
هم واسم سخطه و غیر قابل باور
عذابم میده
وقتی فکر میکنم که امکان داره بهت نرسم
خدایا خیلی بهت گفتم من رو به ص... برسون
به اونی که میخوامش
همون که ارامشم با اون محقق میشه
همون که میتونم عمری عاشقش باشم
و اما تو هم بدون بی تو هیچ چیز واسم ارزش نداره
با ن باش
عاشقم شو
دلت رو رها کن
بهش بال و پر بده
بزار تو هوای دلم پرواز کنه
دیگه این دل واسه تو طاقت خوندن نداره
نه دیگه این دل من فرصت موندن نداره
اینقده سنگ زدی از ته دل
که دیگه جایی واسه حتی شکوندن نداره
به قلم خودم
من به انتظار تو
به تمام غروب رنگ دلواپسی
بخشیدم
من در انتظار تو
حسرت رو با طعم تلخ
چشیدم
من در انتظار تو
از فر تنهایی
ترسیدم
من به انتظار تو
تو هجوم سرد زرد
لرزیدم
من در انتظار تو
یک عمر را خاکستری
دیدم
من به انتظار تو
برای زندگی دوباره در
تردیدم
من در انتظار تو
ای دهان تو پر از عطر غزل
ای زلال خانگی بر من ببار
و تو ای زلال خانگی
سرخیم از توست ای اتششفشان
غزل ای رنگینکمان ماندگار
دقایقم را مسافر کن تا پس خواب
تو که تکرار منی ایینه دار
سایه را انگار باید از تو جست
گمشدگی برای تو باشد دیوانه وار
با لب تشنه دریا را باید فراموشی
با تو هستم حسرت هر شوره زار