مرا دریاب من خوبم
هنوزم اب میکوبم
هنوزم شعر میریسم
هنوزم باد میروبم
مرا دریاب در سرما
مرا دریاب تا فردا
مرا دریاب تا رفتن
مرا دریاب تا اینجا
مرا دریاب تا باور
مرا دریاب تا اخر
مرا دریاب تا پارو
مرا دریاب تا بندر
تو ای نایاب ای ناب
مرا دریاب دریاب
منم بی نام بی بام
مرا دریاب تا خواب
مرا دریاب تا خانه
مرا دریاب مستانه
مراقب باش تا بوسه
مرا دریاب بر شانه
باز یک شب
یک دریچه
دو چشم قشنگ
نامه ای خیس از ستاره
مات و چه بیرنگ
عکسی از دیروز دور
یادی از فصل غرور
پشت سر درد شبانه
بغضی از جنس ترانه
ساز نا کوک زمانه
این همه شعر و سرود
از تو از عطر تو بود
حلقه های بی نگین تو
قایقی بی سرنشین تو
راه و خورجین
اسب و زین تو
بدترین و بهترین تو
سهم من فقط همین تو
ای چراغ هر چه جادو
شعله های دست تو کو
تو دروغی بی فروغی
ای چراغ پست کم سو
حیف از اشک عاشق من
حیف از این بیهوده بودن
بی دریغ و بی نهایت
حیف از این من
حیف از این تن
حیف از این آه خواب کوتاه
حیف از این رنگ سحرگاه
حیف از این رویای روشن
حیف از این ترانه ی من
راحتم بگزار و بگذر
رد شو از تصویــــــــــــر آخر
باز یک شب / یک دریچه / دو چشم قشنگ
اخرین تصویر بودن
اخرین تصویر از بودن من تو هستی
دوست دارم
طلوع کن طلوع کن در این ترانه مردگی
که از تو زنده میشود این خلوت سرخوردگی
طلوع کن طلوع کن که بودنم تازه کنی
دست مرا بگیر و با بوسه اندازه کنی
کاش میشد تو زندگیم تو طلوع کنی
تو و این خو رو با هم میخوام
تو نباشی دل من میگیره
اینو از چشمای تو میخونم
بی من این خونه واست دلگیره
من با داشتن تو اروم میشم
زیر سقف خونه وقتی هستی
با تو خوشبختی من تکمیله
توی این حال خوشم همدستی
شب این خونه پر از احساسه
دل من به داشتنت مینازه
اگه تو باشی کنارم دستام
دست خالی خونه رو میسازه
تا ته قصه بمون با من
بزار این دلخوشی عادت شه
بیا من همخونه ی من تا عشق
با تو هم رنگ عبادت شه
حالا دیگه تو رو داشتن خیاله
دل اسیره ارزو های محاله
غبار پشت شیشه میگه رفتی
ولی دلم هنوز باور نداره
حالا راه تو دوره
دل من چه صبوره
کاشکی بودی و می دیدی
زدنگیم چه سوت و کوره
اسمون از غم دوریت
حالا روز و شب میباره
دیگه تو ذهن خیابون
منو تنها جا میزاره
خاطره مثل یه پیچک
میپیچه رو تن خستم
دیگه حرفی که ندارم
دل به خلوت تو بستم
تا همیشه دوست دارم
این هم مثل همیشه تقدیم به تو