دل نوشته

من دلتنگ هستم اما تو بی خبر از من

دل نوشته

من دلتنگ هستم اما تو بی خبر از من

مست چشات

اون دوتا مست چشات منو خوابم میکنه 

ذره ذره اون نگات داره ابم میکنه 

داره میمیره دلم واسه مخمل نگات 

همه رنگی رو شناختم من با اون رنگ چشات 

مثل یک رویای خوش پا گرفتی تو بام 

از یه دنیای دیگه قصه ها گفتی برام 

هنوز از حرم تنت داره میسوزه تنم 

از تو سبزه زار شده خاک خشک بدنم 

دستای عاشق تو منو از نو تازه ساخت 

دل نا باور من جز تو عشقی نشناخت 

 

 

همه رو واسه تو مینویسم تویی که همه دنیامی 

الزامی نیست که از نوشته هام خوشت بیام 

هدفم از این همه عاشقانه اینه که عشق رو باور کنی 

 

دوست دارم 

ترکم نکن

نفس نفس

تو چشمتون چه قصه هاست نگاهتون چه آشناست
اگه بپرسین از دلم می گم گرفتار شماست
نگاهتون پیش منه حواستون جای دیگست
خیالتون اینجا که نیست پیش یه رسوای دیگست
نفس نفس تو سینه ام عطر نفس های شماست
اگر که قابل بدونین خونه ی دل جای شماست
می میرم از حسادت دلی که دلدار شماست
کاش می دونستم اون کیه که این روزا یار شماست
خوشا به حال اون کسیک که توی رؤیای شماست
شما گناهی ندارین این روزگار بی وفاست
تو خلوت شبونه ام خالی فقط جای شماست
تو جام می تموم شب نقش دو چشمای شماست

سبز و سفید قرمز و خاکستری

یه وقتایی تو فکر فرو میرم همون وقتاست

که به یه چیزایی که شاید تو حالت عادیم بهشون توجهی ندارم نظرم جلب میشه 

به خیلی چیزا فکر میکنم

شاید به این فکر بکنم که چرا نمیتونم به بعضی چیزها فکر نکنم

خاطرات تلخ گزشته 

اتفاقاتش  

و همه ی خوب و بدش 

همینطور خاطرات اینده 

رنگ هایی که داره 

سبز و سفید 

 یا مثل دیروز و امروز  

قرمز و خاکستری  

 شاید هم به این فکر کنم 

که چطور میشه ارزوهام رو تصور کنم  

که اصلان میشه متصور شد یا نه 

که اگه بتونم تصویر کنم کسی نیست که بخواهد مانعم بشه 

جواب هایی نامشخص 

سوالهای بیجواب 

جواب این سوالات فقط با گذر زمان مشخص میشه 

زمان و زمان 

عادت

به تو عادت کرده بودم ای به من نزدیک تر از من 

ای حضورم از تو تازه ای نگاهم از تو روشن 

به تو عادت کرده بودم ثل گلبرگی به شبنم 

مثل عاشقی به غربت مثل مجروحی به مرحم  

 

من که در گریزم از من به تو عادت کرده بودم 

از سوکوت و گریه شب به تو هجرت کرده بودم 

بابا گل و سنگ و ستاره از تو صحبت کرده بودم 

خلوت خاطره هامو با تو قسمت کرده بودم

خسته و دلتنگ

تو نیستی و دلتنگی امونم نمیده 

میدونم هنوزم منو باور نداری 

میدونم هنوزم صداقتم رو باور نداری  

اینم میدونم سخته که باورت بشه که این حسی که به تو دارم 

عشقه نه چیزه دیگه 

اما من اینقد بهت میگم که باور کنی 

که دست کم از روی ترحم هم که شده باشه یه بار بهم توجه کنی 

فقط یه بار 

یه چیکه توجه از تو شر شر شادی از من 

یه حرف نگاه از تو یه پاراگراف خوشی از من 

هوا از تو نفس از من 

بهار از تو سبد از من 

یار تو دلدار من 

لیلی تو مجنون من 

شعر تو شاعر من 

ریشه تو خاک من 

ابر تو اسمون من 

لاله تو مرداب من 

اب تو عطش من 

مسافر تو راه من 

 

 همه تو هیچ من 

 

دوست دارم