حالا دیگه تو رو داشتن خیاله
دل اسیره ارزو های محاله
غبار پشت شیشه میگه رفتی
ولی دلم هنوز باور نداره
حالا راه تو دوره
دل من چه صبوره
کاشکی بودی و می دیدی
زدنگیم چه سوت و کوره
اسمون از غم دوریت
حالا روز و شب میباره
دیگه تو ذهن خیابون
منو تنها جا میزاره
خاطره مثل یه پیچک
میپیچه رو تن خستم
دیگه حرفی که ندارم
دل به خلوت تو بستم
تا همیشه دوست دارم
این هم مثل همیشه تقدیم به تو
کاش لحظه های رفتن نمیبارید اشک چشمام
حق حق دلتنگیامو میشکستم توی رگهام
دل پر تحملم از گریه ی من گله داره
چهره ی سرخ غرورم از شکستم شرمساره
باغ پیوند منو تو پر از عطر اقاقی
سوگلی ترانه هایم سبز خواهد ماند باقی
خیلی دوست دارم گلم
خودت هم اینو خوب میدونی
اگه هم نمیدونستی حالا بدون که تو همه ی دنیامی
ستاه های سربی فانوسک های خاموش
من و هجوم گریه از یاد تو فراموش
تو بال و پر گرفتی به چیدن ستاره
ای منو به خاک این غربته شبانه
دوستت دارم
هر روز که میگذره من دلم بیشتر واست تنگ میشه
نگو
من خودم میدونم
قصه دلتنگیم تکراری شده
خودم اینو میدونم
ولی مگه دسته منه
دوست دارم
گناه که نکردم عاشقت شدم
دوست دارم تاهمیشه
این همه حق حق و گریه
ناله ام از سر تکرار
پیکر بی جان عاشق
دیده شد بر چوبه ی دار
نعره هایم سرد و کم سو
شکل بغض کهنه ی نور
شکل بی نهایت عشق
مثل یک خاطره دور
از من تقدیم به کسی که همه ی دنیامه