-
مرسی
جمعه 13 شهریور 1388 02:43
مرسی از تو که به من این همه لطف داشت وقتی دیدمت داشتم بال در میاوردم بازم ازتشکر مینم همش در تکاو بودم تا به یه بهانه ای ببینمت یا جلوت ظاهر بشم اون لحظه که چشم تو چشم شدیم داشتم دیوونه میشدم به قول خودت دیوووووووووووووووووووونه
-
خاکستری
دوشنبه 9 شهریور 1388 10:58
به انتظار فصل تو تمام فصل ها گذشت چه یأس بی نهایتی ندیم من بود فصل بد خاکستری تسلیم و بی صدا گذشت چه قلب بی سخاوتی حریم من بود
-
مست چشات
جمعه 6 شهریور 1388 18:35
اون دوتا مست چشات منو خوابم میکنه ذره ذره اون نگات داره ابم میکنه داره میمیره دلم واسه مخمل نگات همه رنگی رو شناختم من با اون رنگ چشات مثل یک رویای خوش پا گرفتی تو بام از یه دنیای دیگه قصه ها گفتی برام هنوز از حرم تنت داره میسوزه تنم از تو سبزه زار شده خاک خشک بدنم دستای عاشق تو منو از نو تازه ساخت دل نا باور من جز تو...
-
نفس نفس
چهارشنبه 4 شهریور 1388 19:09
تو چشمتون چه قصه هاست نگاهتون چه آشناست اگه بپرسین از دلم می گم گرفتار شماست نگاهتون پیش منه حواستون جای دیگست خیالتون اینجا که نیست پیش یه رسوای دیگست نفس نفس تو سینه ام عطر نفس های شماست اگر که قابل بدونین خونه ی دل جای شماست می میرم از حسادت دلی که دلدار شماست کاش می دونستم اون کیه که این روزا یار شماست خوشا به حال...
-
سبز و سفید قرمز و خاکستری
جمعه 30 مرداد 1388 19:20
یه وقتایی تو فکر فرو میرم همون وقتاست که به یه چیزایی که شاید تو حالت عادیم بهشون توجهی ندارم نظرم جلب میشه به خیلی چیزا فکر میکنم شاید به این فکر بکنم که چرا نمیتونم به بعضی چیزها فکر نکنم خاطرات تلخ گزشته اتفاقاتش و همه ی خوب و بدش همینطور خاطرات اینده رنگ هایی که داره سبز و سفید یا مثل دیروز و امروز قرمز و خاکستری...
-
عادت
دوشنبه 19 مرداد 1388 11:11
به تو عادت کرده بودم ای به من نزدیک تر از من ای حضورم از تو تازه ای نگاهم از تو روشن به تو عادت کرده بودم ثل گلبرگی به شبنم مثل عاشقی به غربت مثل مجروحی به مرحم من که در گریزم از من به تو عادت کرده بودم از سوکوت و گریه شب به تو هجرت کرده بودم بابا گل و سنگ و ستاره از تو صحبت کرده بودم خلوت خاطره هامو با تو قسمت کرده...
-
خسته و دلتنگ
شنبه 17 مرداد 1388 23:17
تو نیستی و دلتنگی امونم نمیده میدونم هنوزم منو باور نداری میدونم هنوزم صداقتم رو باور نداری اینم میدونم سخته که باورت بشه که این حسی که به تو دارم عشقه نه چیزه دیگه اما من اینقد بهت میگم که باور کنی که دست کم از روی ترحم هم که شده باشه یه بار بهم توجه کنی فقط یه بار یه چیکه توجه از تو شر شر شادی از من یه حرف نگاه از...
-
وداع
شنبه 17 مرداد 1388 23:05
روی هر سینه سری گریه کند وقت وداع سر من وقت وداع گوشه دیوار گریست
-
دوستت دارم ها
شنبه 17 مرداد 1388 17:26
شبو تموم کنو برو اگه مسافری هنوز دیگه چشاتو هم زده به گریه های من ندوز شبو تموم کنو برو جاده به انتظارته اون ور دنیا یه کسی همیشه بی قرارته سخت است می نوش کس دیگر بود شمع شب خاموش کس دیگر بود با یاد کسی که دوستش داری یک عمر در اغوش کس دیگر بود گفتم فرامشت کنم شاید بری از خاطرم شاید نداره بعد از ای بایدد فراموشت کنم...
-
کی بعد من میتونه
شنبه 17 مرداد 1388 17:15
بگو بعد من کیه که دلتنگیاتو سر بدی پیشش کیه که واست اواز بارون بشه کیه که ستاره بارون بشه فقط با یه نگاهت کیه که واسه خوابت رویا بشه کیه که شعله بشه واسه سوخته شدن کیه که میخواد رنگین کمون روزای خاکستریت بشه کیه که میتونه واست هوای تازه باشه کی میتونه واسه پروازت پنجره باشه کی واسه گنجشکات دونه میشه کیه که بتونه بارون...
-
کی اشکاتو پاک میکنه شبا که غصه داری ؟
شنبه 17 مرداد 1388 16:47
کی اشکاتو پاک میکنه شبا که غصه داری دست رو موهات کی میکشه وقتی منو نداری شونه ی کی مرحم حق حقت میشه دوباره از کی بهونه میگیری شبای بی ستاره برگ ریزون های پاییز کی چشم به راهت نشسته از جلو پات جمع میکنه برگای زرد و خسته کی منتظر میمونه حتی شبای یلدا تا خنده رو لبات بیاد شب برسه به فردا کی از سرود بارون قصه برات میسازه...
-
گریز
جمعه 16 مرداد 1388 22:01
به تو از تو مینویسم ای همیشه مانده در یاد ای همیشه از تو زنده لحظه های رفته بر باد وقتی که بن بست غربتسایه سار قفسم بود زیر رگبار مصیبتبی کسی تنها کسم بود وقتی از آزار پاییزبرگ و باغم گریه می کرد قاصد چشم تو آمدمژده ی روییدن آورد به تو نامه می نویسمای عزیز رفته از دست ای که خوشبختی پس از توگم شد و به قصه پیوست ای...
-
فانوس و یک نفر
جمعه 16 مرداد 1388 21:12
یک نفر سر در گریبان مانده است عاشقی در خط پایان مانده است پیکر سبز درخت نارون در غروبی سرد و عریان مانده است اگر دریای دل آبیست تویی فانوس زیبایش اگر آینه یک دنیاست تویی معنای دنیایش اگر چه دوری از اینجا تو یعنی اوج زیبایی کنارم هستیو و هر شب بخوابم باز می آیی اگر هر گز نمیخوابند دو چشم سرخ و نمناک اگر در فکر چشمانت...
-
دلتنگم
پنجشنبه 15 مرداد 1388 15:39
گفتی که دلتنگی نکن اخ مگه میشه نازنین حال پریشون منو ندیدیو بیا ببین دلم واست تنگ شده نه یه زره نه یه کم نه زیاد نه یه دریا نه یه دنیا نه یه رویا بی حد بی اندازه بی مرز بی دلیل بی غصه بی غم بی کس هنوزم دلتنگم همین حالا دلتنگم حالا که من اینجام حالا که من تنهام همین حالا همین حالا سکوت اینجا صدای تو هوا اینجا هوای تو...
-
ای کاش نفسم بودی
سهشنبه 13 مرداد 1388 17:32
من اون بغضم که ژیش غم سر تعضیم نمیارم من اون ابرم که بر هیچکس به جز عشقم نمیبارم من اون نازم که با هرکس سر صحبت نمیشینم من اون دردم که غیر از تو کسی همدم نمیگیرم ای کاش نفسم بودی حتی نفس اخر ای کاش که عشقت بود تنها حوسی درسر ای کاش که قلب تو از جنس دلم میشد یا ذره ای در قلبم از عشق تو کم میشد اگر خاموش و بی نورم اگر...
-
آنکه همگنج تو نیست
یکشنبه 11 مرداد 1388 14:20
آنکه همگنج تو نیست هر کسی - همرزمی - همخشمی - همرنجی ، دارد . هر کسی - همبزمی - همدستی - همگنجی ، دارد . آنکه با تو "همرزم" است ، - می خواهد : با تو پیروز شود - بر دشمن ، آنکه با تو "همخشم" است ، - می خواهد : با تو فریاد کند : - "حق با ماست" . آنکه با تو "همرنج" است ، - می داند...
-
دلم تنگه برای تو
یکشنبه 11 مرداد 1388 11:35
قطره قطره اشک چشمم میچکد با نم نم باران به دامن چه لحظه های بی تو خالی و پوچه چه دلگیره چه اشکالود گونه هام خیس خیس از گریه دلبرکم چیزی بگو به من که گرم حق حقم دلتنگ تو هستم اما تو خودت نیستی که ببینی شکستنم رو ندیدی رفتنت را کرده باور التماسم را ببین در این نگاهم زیر باران گریه کردم بلکه باران شوید از جانم گناهت...
-
شب مرد تنها
شنبه 10 مرداد 1388 22:53
شبی با خیال تو همخونه شد دل نبودی ندیدی چه ویرونه شد دل نبودی ندیدی پریشونیامو فقط باد و بارون شنیدن صدامو غمت سرد و وحشی به ویرونه میزد دلم با تو خوش بود و پیمونه میزد دلم با تو خوش بود و پیمونه میزد نه مرد قلندر نه اتش پرستم فقط با خیالت شبا مست مستم الهی سحر پشت کوها بمیره خدا این شبا رو از عاشق نگیره شبای جوونی چه...
-
قبله یعنی حلقه چشم مستت
جمعه 9 مرداد 1388 12:26
پشت دیوار شب یه راهی داره که میره یه راست در خونه ستاره چهار قدم از ور دل ما که رد شی میبینی ماه شب چهارده داره خورشید خانم ابروشو ور میداره بیا بریم اونجا که شباش بوی تو باشه تو هواش باد که میاد ردشه بره بریزه سر ستاره هاش وقتی میای قشنگ ترین پیرهنتو تنت کن تاج سر سروریتو سرت کن چشماتو مست کن همه جا رو بشکن الا دل...
-
حرف
چهارشنبه 7 مرداد 1388 01:25
اگه سبزم اگه جنگل اگه ماهی اگه دریا اگه اسمم همجا هست روی لب ها تو کتابا اگه رودم رود گنگم مثل بودا اگه پاک اگه نوری به صلیبم اگه گنجی زیر خاک اگه پاکم مثل معبد اگه عاشق مثل هندو مثل بندر واسه قایق واسه قایق مثل پارو اگه عکس چهل ستونم اگه شهری بی حصار واسه ارش تیر اخر واسه جاده یه سوار اگه قیمتی ترین سنگ زمینم توی...
-
ناب
سهشنبه 6 مرداد 1388 01:33
مرا دریاب من خوبم هنوزم اب میکوبم هنوزم شعر میریسم هنوزم باد میروبم مرا دریاب در سرما مرا دریاب تا فردا مرا دریاب تا رفتن مرا دریاب تا اینجا مرا دریاب تا باور مرا دریاب تا اخر مرا دریاب تا پارو مرا دریاب تا بندر تو ای نایاب ای ناب مرا دریاب دریاب منم بی نام بی بام مرا دریاب تا خواب مرا دریاب تا خانه مرا دریاب مستانه...
-
تصویر اخر
چهارشنبه 31 تیر 1388 18:45
باز یک شب یک دریچه دو چشم قشنگ نامه ای خیس از ستاره مات و چه بیرنگ عکسی از دیروز دور یادی از فصل غرور پشت سر درد شبانه بغضی از جنس ترانه ساز نا کوک زمانه این همه شعر و سرود از تو از عطر تو بود حلقه های بی نگین تو قایقی بی سرنشین تو راه و خورجین اسب و زین تو بدترین و بهترین تو سهم من فقط همین تو ای چراغ هر چه جادو شعله...
-
طلوع کن
یکشنبه 28 تیر 1388 19:33
طلوع کن طلوع کن در این ترانه مردگی که از تو زنده میشود این خلوت سرخوردگی طلوع کن طلوع کن که بودنم تازه کنی دست مرا بگیر و با بوسه اندازه کنی کاش میشد تو زندگیم تو طلوع کنی
-
خونه ی فیروزه ای
جمعه 26 تیر 1388 20:20
تو و این خو رو با هم میخوام تو نباشی دل من میگیره اینو از چشمای تو میخونم بی من این خونه واست دلگیره من با داشتن تو اروم میشم زیر سقف خونه وقتی هستی با تو خوشبختی من تکمیله توی این حال خوشم همدستی شب این خونه پر از احساسه دل من به داشتنت مینازه اگه تو باشی کنارم دستام دست خالی خونه رو میسازه تا ته قصه بمون با من بزار...
-
پیچک
پنجشنبه 25 تیر 1388 20:13
حالا دیگه تو رو داشتن خیاله دل اسیره ارزو های محاله غبار پشت شیشه میگه رفتی ولی دلم هنوز باور نداره حالا راه تو دوره دل من چه صبوره کاشکی بودی و می دیدی زدنگیم چه سوت و کوره اسمون از غم دوریت حالا روز و شب میباره دیگه تو ذهن خیابون منو تنها جا میزاره خاطره مثل یه پیچک میپیچه رو تن خستم دیگه حرفی که ندارم دل به خلوت تو...
-
اقاقی
سهشنبه 23 تیر 1388 11:28
کاش لحظه های رفتن نمیبارید اشک چشمام حق حق دلتنگیامو میشکستم توی رگهام دل پر تحملم از گریه ی من گله داره چهره ی سرخ غرورم از شکستم شرمساره باغ پیوند منو تو پر از عطر اقاقی سوگلی ترانه هایم سبز خواهد ماند باقی خیلی دوست دارم گلم خودت هم اینو خوب میدونی اگه هم نمیدونستی حالا بدون که تو همه ی دنیامی
-
ستاره های سربی
یکشنبه 21 تیر 1388 11:40
ستاه های سربی فانوسک های خاموش من و هجوم گریه از یاد تو فراموش تو بال و پر گرفتی به چیدن ستاره ای منو به خاک این غربته شبانه دوستت دارم
-
قصه تکراری دلتنگی
پنجشنبه 18 تیر 1388 19:37
هر روز که میگذره من دلم بیشتر واست تنگ میشه نگو من خودم میدونم قصه دلتنگیم تکراری شده خودم اینو میدونم ولی مگه دسته منه دوست دارم گناه که نکردم عاشقت شدم دوست دارم تاهمیشه
-
دلتنگی
چهارشنبه 17 تیر 1388 11:26
این همه حق حق و گریه ناله ام از سر تکرار پیکر بی جان عاشق دیده شد بر چوبه ی دار نعره هایم سرد و کم سو شکل بغض کهنه ی نور شکل بی نهایت عشق مثل یک خاطره دور از من تقدیم به کسی که همه ی دنیامه
-
بزار فریاد بزنم
یکشنبه 14 تیر 1388 10:40
دلتنگیم زیاده تنهاییم زیاده غربتم زیاده گریم زیاده حق حقم زیاه حرفای نگفتم زیاده ترسم زیاده دلشورمزیاده اما خوشی ندارم خندم زورکیه روزای خوب ندارم دیروزم بدبود امروزم هم مثل دیروزم فردا هم اما... نه... فردا من یه عشق دارم اونو دارم 17 سال انتظار چند سال دیگه هم تحمل میکنم میدونم اخر قصه خوب تموم میشه میدونم بزار فریاد...