دل نوشته

من دلتنگ هستم اما تو بی خبر از من

دل نوشته

من دلتنگ هستم اما تو بی خبر از من

خانه دوست

خانه دوست نمایان

راه پیدا و لیک

پای را یارای رفتن نیست

حال من را دریاب

که در این پای رمق دیگر نیست

نای من هرچه که بود

فقط اندازه پیدا شدن جایت بود

حال من را دریاب

وببین دل مردست

و از دوری تو پژمردست

خانه دوست کجاست ؟

خانه دوست نمایان

راه پیداست ولیک

 پای را یارای رفتن نیست

به قلم خودم اما

تمام نا تمامی نیست

باغ بی برگی

به سر هوای عاشقی هست و به در نمیشود

به دل عذاب دوریت هست و به سر نمیشود

ز باغ بی بهار ما خزان گذر نمیکند

به باغ بی برگی ما غمت ثمر نمیشود

نمیشود برای دل از غم دوریت سرود

که از شکستن دلم دلت خبر نمی شود

راه رسیدن به تو به من خبر نمیدهد

برای پای در سفر ، سفر ، سفر نمیشود 

 

به قلم خودم تقدیم به 

تمام نا تمام من