سهم من از همه ی بود و نبود تو چه بود
هر چه بود هیچ نبود
یا اگر بود به اندازه یک نقطه ی کور
هرگز اما نگشود
به دلم نور امید
که بدانم تو کماکان با من میمانی
که بدانم تو کماکان با من
هم صدایی
تو بگو
سهم من از همه ی بود و نبود تو چه بود
هر چه بود هیچ نبود
یا اگر بود
به ان قدری بود
که به دل جا نکند
که رها تر باشی
که مرا ترک کنی
به خدا میدانم
که دلت را زده ام
لیکن ای کاش که میشد
که غمت را نخورم
که ز دوری تو پرپر نشوم
سهم من هرچه که بود هیچ نبود
سهم من از همه ی بود و نبود تو چه بود
هر چه بود هیچ نبود
اینجا نبودن خیلی چیزها مرا پرپر کرد
شاپرکی نبودم که نقش بالم را پاک کنی
اما سهم من این نبود
گدای سهم خودم تو غربت خونگی
به قلم خودم
به
فرداهای تباه پیش رو
که میگویند
بیا هوایت را داریم
سلام دوست گرامی..اتفاقی باوبتون آشناشدم وباسلیقه ام جوردراومد...توهم بیاببین اینطرف چه خبره..
یاحق
خیلی قشنگ بود
خب تو این دنیا هرکسی یه سهمی داره
واقعا سهم ما از زندگی چیه ؟؟
سلام وبلاگ خوبی دارین تبریک می گم بهتون خوشحال می شم به وبلاگ من سر بزنید و نظر برام بذاریدhttp://fasleh.blogdoon.com/