نام عزیز تو فریاد باغ بود
یاد تو در کسوف تنها چراغ بود
اسمت باعث امیدم بود و اما
دلمرده ام کردی
من مثل یک درخت گلپوش میشوم در بطن هر بهار
تا یک درخت سبز از تو به یادگار باشد در این دیار
به یادت خواهم بود و در اوج دلتنگیهام با من خواهی بود
از من دوری
ازت بی خبرم
وای چه ناگواراست این
دل به کسی نمیبندم شاید روزی بگی دوستم داشتی
اما
روز به روز دوری و بی خبری
نگو عاشق نیستم
چون نفهمیدی چی کشیدم
.
.
.
.
.
........