دل نوشته

من دلتنگ هستم اما تو بی خبر از من

دل نوشته

من دلتنگ هستم اما تو بی خبر از من

یادواره

ستاره های سربی
فانوسک های خاموش
من و هجوم گریه
از یاد تو فراموش


شونه کی
مرهم هق هقت میشه دوباره
از کی بهونه میگیری
شبای بی ستاره


شب بی عاطفه برگشت ، شب بعد از رفتن تو
شب از نیاز من پر ، شب خالی از تن تو
با تو گل بود و ترانه ،با تو بوسه بود و پرواز
گل و بوسه بی تو گم شد بی تو پژمرده شد آواز
آخرین ستاره بودی تو شب دلواپسی هام
خواستنت پناه من بود تو غروب بی کسی هام
لحظه هر لحظه پس از تو شب و گریه در کمینه
تو دیگه بر نمی گردی آخر قصه همینه


وقت راهی شدن تو کفترا شعرامو بردن
چشام از ستاره سوختن منو به گریه سپردن
رفتی و شب پر شد از من از منو دلواپسی ها
رفتی و منو سپردی به زوال اطلسی ها
واژه رنگ زندگی بود وقتی تو فکر تو بودم
عطر گل با نفسم بود وقتی از تو می سرودم


فکر من مباش مسافر
به سپیده ها بیندش
چشم فردا ها به راهه
راه سختی مانده در پیش
ای تولد دوباره
فصل آغاز من و توست
ای رها از رخوت تن
وقت پر کشیدن توست


نظرات 1 + ارسال نظر
یه اشنا که..... شنبه 16 آبان 1388 ساعت 07:15 ب.ظ

دیگه طاقت خوندن شراتونو ندارم خیلی قشنگن برات دعا میکنم که به عشقت برسی اشک امونمو بریده

داری بدجور بی قرارم میکنی
کی هستی ؟
خودت رو معرفی کن لطفا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد