خیلی سخته وقتی عاشق بشی که نتونی به هیچکس بگی
نتونی بهش برسی
وقتی که هنوز اول راهی
که همه امید و ارزوت این باشه که واسه یه لحظه کنار به ارامش برسی
سخته نتونی یه دل سیر تماشاش کنی
سخته نتونی عشقت رو بپاش بریزی
سخته نتونی احساست رو اونجور که هست بهش بگی
سخته ازش دور باشی
خودت یه جا و اون یه جای دیگه
خیلی سخته نتونی تو اون چشاش زل بزنی تا از نگاهت بفهمه که چقدر دوسش داری
سخته که واسش بنویسی و اون نخونه
اه من دارم با کی دردو دل میکنم با خودم و خلوت دنج و تنهاییم
امیدوارم حالا که اینهارو نوشتم کسی که باید
بیاد و اینهارو بخونه
خیلی زیبا بود اقا مهدی من میدونم شما چی میگید چون خودم هم توی همین شرایطم
مرسی سارا خانوم
بله خوب شاید خیلی ها مثل منو شما باشند
کاش نشوشنی از خودتون میزاشتید...